romina

شیرینی های رومینا جون

دختر گلم عاشق تماشای تی ویه امشب داشتیم یه فیلم اکشن تماشا میکردیم اخراش خوابمون گرفت خاموشش کردیم بغض کردی زدی زیر گریه هیچی دیگه مجبور شدیم دوباره روشنش کنیم تا خانم ادامش رو ببینه مثل اینکه خیلی علاقه داشتی بدونی اخرش چی میشه  یکی نیست بگه ووروجک شما هنوز چهار ماهت نشده لااقل یه فیلم مناسب خودت و تماشا کن دخترم قربونت برم امروز حسابی گیج شده بودی گذاشتمت روی تشک بازیت با یه دست پستونکت و گرفته بودی با دست دیگت عروسک بالای سرت و بعد از کلی تلاش عروسک و میذاشتی دهنت همون لحظه بیرون میاوردیش و پستونک رو میبردی طرف دهن نمیتونستی بخوریش با حرص غر میزدی و بعد از اون سرفه های نمکی ...     ...
30 شهريور 1394

بدون عنوان

دخترم دردانه ی زیبایم عزیز تر از جانم پاره ی تنم دوستت دارم ... صدای دلنوازت را نگاههای معصومانه ات را شیطنت های کودکانه ات را اشک های بی کینه ات را دل پاک و مهربانت را همه را دوست دارم می دانی... تو مژدگانی همه ی مهربانی های عالمی تو بهترین همدم و مونس و با محبت ترین پرستار عالمی تو ارزنده ترین هدیه ی خدا بر روی زمینی و در یک کلام تو رحمت کاملی تو را با همه ی وجود دوست می دارم دخترم همیشه خوب باش و خوب بمان
30 شهريور 1394

بدون عنوان

  خاله رومینا اخه من نمیدونم تو کجات شکل پسراس ؟؟؟ اقا ما هر موقع این فینگیلیو با خودمون بردیم بیرون همه هی پرسیدن پسرتون چن سالشه پسرتون چن سالشه اخه من نمیدونم ینی مردم شما تا حالا دختر خانمی که موهاشو پسرونه زده باشه ندیدید حالا فک کنید نی نیه ما هم رفته ارایشگاه پسرونه کوتاه کرده   البته ما خودمونم گاهی وقتا شک میکنیم اخه از بس شیطون بازی در میاری که واقعا از ظرفیت یه دختر خانم بعیده ولی باز اینقد عشوه های ناز میای و کلیم شیرین بازی در میاری که تکلیفه همه رو مشخص میکنه در کل باس بگم خیلی عسلی رومینا جونم عاشقتیم ما ...
28 شهريور 1394

بدون عنوان

      دخترم گلم امیدوارم در اینده قدم های بزرگی با این پاها برداری   ...
27 شهريور 1394

اولین ها

دختر گلمون امروز تونست اسباب بازیش و بدون اشتباه به سمت دهنش ببره و کلی ذوق کرد ومثل دفعات قبل اونو به صورتشنمیزد و گریه کنه   یکی دیگه از چیزایی که علاوه بر تشک بازیت خیلی دوست داری اینه که یه پتوی نرم بندازم روت شروع میکنی کلی باهاش بازی کردن میندازیش روی صورتت برمیداری و از اون جیغای خوشکل میکشی اگرم تلوزیون رو واست روشن کنم که دیگه هیچی اون موقعست که من میتونم به کارام برسم ...
27 شهريور 1394

همینطوری با عقشم

رومینا جون خالش یه چن روزیه که یاد گرفته صداشو بده بیرون و صدای خودشو بشنوه نمیدونین با این کارا چه کیفی میکنه تازه برخلاف سنش که هنوز برای غلت زدن زوده رومینا خانمی تونسته غلت بزنه و همه مونو کلی متعجب کرده اصلا کلا تموم کاراش به سن و سالش نمیاد کم مونده بخواد کارای بزرگونه هم انجام بده والااا راسی باید بگم بعد از اون همه شوق و ذوق واسه گوشواره گوش رومینا کردن مامانش فک کرده گوشش درد میگیره گوشوارشو در اورده و گوش رومینا خانم بسته شده حالا این ینی چی؟؟؟؟   ینی دوباره باید نازه باباشو بکشیم و راضیش کنیم که دختر باید گوشاش سوراخ باشه دوباره از نو ...
14 شهريور 1394
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به romina می باشد